- بزم نشین
- کنایه از صاحب مجلس
معنی بزم نشین - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
محبوب (زیرا که چشم عاشقان جلوه گاه اوست) معشوق
همنشین، همسر: (ایشان باهام سران وهام نشینان خود گویند)
کسی که با دیگری نشست و برخاست و معاشرت کند، هم نشست، جلیس، معاشر، همدم، مصاحب: الا ای هم نشین دل که یارانت برفت از یاد مرا روزی مباد آن دم که بی یاد تو بنشینم. (حافظ)